زمانی ،پسربچه ای بود که رفتار بدی داشت.پدرش به او کیفی پر از میخ داد و گفت هرگاه رفتار بدی انجام داد،باید میخی را به دیوار فروکند.
روز اول پسربچه،37 میخ وارد دیوارکرد.در طول هفته های بعد،وقتی یادگرفت بر رفتارش کنترل کند،تعداد میخ هایی که به دیوار میکوبید به تدریج کمتر شد.
او فهمید که کنترل رفتار، از کوبیدن میخ به دیوار آسانتر است.
سرانجام روزی رسید که پسر رفتارش را به کلی کنترل کرد. این موضوع را به پدرش گفت و پدر پیشنهاد کرد اکنون هر روزی که رفتارش را کنترل کند، میخی را بیرون بکشد.روزها گذشت و پسرک سرانجام به پدرش گفت که تمام میخ ها را بیرون کشیده.پدر دست پسرش را گرفت و سمت دیوار برد.پدر گفت: تو خوب شده ای اما به این سوراخهای دیوار نگاه کن.دیوار شبیه اولش نیست.وقتی چیزی را با عصبانیت بیان می کنی،آنها سوراخی مثل این ایجاد می کنند. تو میتوانی فردی را چاقو بزنی و آنرا دربیاوری . مهم نیست که چقدر از این کار ،اظهار تاسف کنی.آن جراحت همچنان باقی می ماند.ایجاد یک زخم بیانی(رفتار بد)،به بدی یک زخم و جراحت فیزیکی است.
*._.**._.**._.**._.**._.**._.**._.**._.**._.**._.**._.**._.**._.**._.**._.*
پ.ن : وقتی به کسی بدی می کنیم مثل این میمونه که یک میخ به قلبشون زدیم و وقتی مخوایم اشتباهاتمون رو جبران کنیم مثل این میمونه که اون میخ رو از قلبش بیرون آوردیم اما هیچ وقت به این فکر نمی کنیم که جای اون میخ ها همیشه توی قلب فرد میمونه..
نویسندگان وبلاگ : فاطمه[0] سحر ف[0] ♥من عاشق زبانهای خارجی هستم و میخوام این عشق را در سایر افراد نیز به وجود بیارم. حرف من اینه : یادگیری زبانهای خارجی اصلا سخت نیست توانایی تو بالاتر از این حرفهاست. بعد از خوندن هر درس فقط یه صلوات بفرست به نیت تعجیل در ظهور آقا امام زمان (عج)♥ |